برچسب: نویسنده

  • اندر حکایت عاشقی

    اندر حکایت عاشقی

    زندگی شاید با پا پیش کشیدن همه آن چیزهایی است که با دست پس‌زده‌ایم. شاید… مگر نه این است که کودکان در آرزوی بزرگ شدن‌اند؛ اما وقتی بزرگ شدند همه حسرت‌شان تجربه دوباره کودکی است. آن‌ها دوباره معصومیت کودکی را تمنا می‌کنند، سادگی کودکانه را… شادی بی‌شیله را… خواستنی بودن را… پرستیده‌شدن را… و این…

  • نوستالژی

    نوستالژی

    وقتی قراراست فایل‌های اضافی را حذف کنی، هر فایل را می‌توانی راحت حذف کنی؛ جز عکس‌های خانوادگی و دوستانت، به‌خصوص اگر نباشند یا  باشند و  عکسی که داری به خاطره‌ پررمز و رازی گره خورده باشد. عکس‌های خودت را نگاه می‌کنی، اگر حس کنی آنچه باید باشد نیست، یک کلیک و حذف… اما گذشتن از…

  • اکثریت فکر می‌کنیم جزء اکثریت نیستیم.

    اکثریت فکر می‌کنیم جزء اکثریت نیستیم.

    اکثریت فکر می‌کنند جزء اکثریت نیستند، این را که نوشته بودم همان وقت هاله تصحیح کرده بود که اکثریت فکر می‌کنیم جزء اکثریت نیستیم. البته که درست تصحیح کرده بود؛ اما حالا می‌خواهم قاعده مرسوم دیگری را هم بگویم. این مدت با خیلی از افرادی که هم‌کلام شده‌ام یک ویژگی مشترک در رفتارشان دیده‌ام. اینکه…

  • از شنبه

    از شنبه

    از شنبه، از هفته آینده، از سر ماه، از سال نو… این‌ها وعده‌های شروع یک تحول جدید است که اکثریتشان به واقعیت نمی‌رسند. در ذهن پیچیده انسان‌ها آینده محاسبات غریبی دارد. حتی اگر بگوید که آینده خوبی در پیش نیست. آیه یاس برای آینده بخواند؛ اما بازهم در ذهن، خودش را در آینده بهتر می‌بیند.…

  • قدرت عادت

    قدرت عادت

    قهرمان‌های رمان‌های کلاسیک را نباید دست کم گرفت. آن‌ها نسخه‌ شخصیت‌های درونی  انسان‌ها هستند. آن‌ها به خوبی نشان‌می‌دهند که  درون هرشخص یک دون‌کیشوت متوهم، یک آبلوموف تنبل، یک هولدن سرکش، یک راسکولنیکف روانکاو، یک ژان‌وال‌ژان تواب و… وجود دارد اما یکی از شخصیت‌ها حال دیگری دارد. غیراز اینکه شخصیت‌اش شبیه به نسخه درونی انسان‌ها باشد؛…

  • که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

    که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

    وقتی سعدی می‌گوید: «که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی!» بی‌راه نمی‌گوید. عشق پیش از آنکه فکر کرده باشی شروع‌شده است. پیش از لحظه یافتم یافتم، شکل‌گرفته است. از بدو تولد چشم‌های مهربان یکی را دوست داشته‌ای، ذهن تو این تصویر را ثبت می‌کند و در بایگانی‌اش قرار می‌دهد. از لب کسی حرف…

  • در شگفتی تن

    در شگفتی تن

    در آثار باستانی شرق کمتر می‌توان نشانی از تن برهنه دید. همیشه تن شرقی در حجابی محصور بوده است. در مقابل تن غربی که عریانی‌اش عیان است. تن پدیده شگفت‌انگیزی است. منظورم زیست‌شناسی بدن نیست. منظورم تن هر فرد است که از تن هرکسی دیگری مجزاست. به نظرم شرقی‌ها وقتی در شگفت‌انگیزی تن درمانده شدند؛…

  • منطق روایت خاطره

    منطق روایت خاطره

    خاطره‌باز … طبق قاعده وقتی کسی خاطره خودش را تعریف می‌کند باید روایت بر منطق اول‌شخص باشد و زاویه دیدش فقط چشمان محصور و محدودش باشد؛ اما خیلی‌ها وقتی خاطره‌شان را تعریف می‌کنند همین منطق ساده را فراموش می‌کنند. آن‌ها در مقام یک دانای کل، به تمام زوایای مختلف یک خاطره سرک می‌کشند و هر…

  • حال خاطره‌ها

    حال خاطره‌ها

    «حالی خوش باش و عمر بر باد مکن» سخنی از خیام در هزار سال پیش، کسی به‌اندازه خیام بر غنیمت شمردن «اکنون» اصرار نکرده است. خیام خوب می‌دانست در سرزمین مردمان خاطره‌باز زندگی می‌کند. جایی که پاس‌داشت اکنون، برای غنیمت شمردن حال نیست؛ بلکه تلاش بلاهت‌واری است برای سربلندی در ساحت خاطره… تا اگر در…

  • جایزه ادبی

    جایزه ادبی

    دارم به این فکر می‌کنم اگر صادق هدایت در مسابقه داستان‌نویسی صادق هدایت شرکت می‌کرد برنده می‌شد؟ اگر جمال‌زاده زنده بود برای جشنواره داستان‌نویسی که به نامش برگزار می‌کنند اجازه داشت به ایران بیاید؟ اگر احمد محمود با یکی از رمان‌هایش در جایزه ادبی احمد محمود شرکت می‌کرد اصلاً به مرحله‌های بعدی راه پیدا می‌کرد؟…