برچسب: روزنوشت
-
در شگفتی تن
در آثار باستانی شرق کمتر میتوان نشانی از تن برهنه دید. همیشه تن شرقی در حجابی محصور بوده است. در مقابل تن غربی که عریانیاش عیان است. تن پدیده شگفتانگیزی است. منظورم زیستشناسی بدن نیست. منظورم تن هر فرد است که از تن هرکسی دیگری مجزاست. به نظرم شرقیها وقتی در شگفتانگیزی تن درمانده شدند؛…
-
آمدنم بهر چه بود؟
بشریت همچنان برای آمدن به این دنیای پرهیاهو تنها دو راه دارد. زایمان طبیعی و سزارین؛ اما برای رفتن از این دنیا به تعداد انسانهایی که آمدهاند و هستند و خواهند رفت، راه وجود دارد. مرگ طبیعی، خودکشی و قتل… حالا هرکدام هم به انواع و اقسامی، حتی به نامی: کشته شدن، مردن، فوت شدن،…
-
زشت یا زیبا مسأله این است!
بیاید قبول کنیم که زیبایی نسبی است. زشتی هم نسبی است؛ اما پذیرش این گزاره چیزی را در درون ما تغییر نمیدهد. درون هر کسی زشتی و زیبایی معیارهای قطعی دارد. وقتی کسی پدیدهای را زیبا میداند با همه وجودش به زیبایی آن پدیده اعتقاد دارد. آن را تحسین میکند و یا به آن حسادت…
-
سال جدید میلادی
اگر حدود سیزده میلیارد و هشتصد هزار سال پیش، بیگ بنگ آغاز جهان کنونی باشد و چهار میلیارد و پانصدهزارسالگی سال عمر زمین… حتی از اینها هم بگذریم و فقط عمر گونههای انسانی را در نظر بگیریم که چیزی حدود پنج میلیون و دویست هزارسال است. آنوقت جشن همگانی برای سپری کردن یک سال، شوخی…
-
ثبت احوال ذهنی انسانها
ثبتاحوال ذهنی ما، برای هرکسی مطابق اولین برخورد شناسنامهای ساخته است و بهگونهای در بایگانی محفوظ کرده که تغییر آن بهندرت صورت میگیرد و تنبلتر از آن است که بخواهد مدام آن را بهروزرسانی کند. هرگاه قرار بر قضاوتی باشد، ذهن به همان شناسنامه رجوع میکند. برای همین است که معشوقها بهندرت از چشم میافتند…
-
دنیای شگفتانگیز عطر ۱
دهه اول و دوم زندگی من بدون هیچ عطری سپری شد. آسم کودکی باعث شده بود از هر چیز معطری دور باشم. در کودکی تنها اودکلنی که در خانه ما بود، اودکلنی بهجامانده از دوران عروسی پدر و مادرم بود. رایحهاش مثل صبحی مهآلود در کنج دنجی از ذهنم باقیمانده است. کسی از اعضای خانواده…
-
از گور برخاسته
یک بار در اتوبوس شیراز به زاهدان سربازی را دیدم. داشت میرفت دادسرای نظام زاهدان که به خلاف خدمتش رسیدگی کنند. جرمش؟ در یکی از پاسگاههای زاهدان در حال سپری کردن خدمت سربازیاش با فرمانده پاسگاه درگیر میشود. یک روز که جلوی در پاسگاه با اسلحه مسلح در حال نگهبانی است ماشین فرمانده از جلویش…
-
ایکاروس
در افسانههای یونانی، قصه تراژیکی وجود دارد از پدری اهل فن و پسری بلندپرواز. دایدالوس صنعتگر افسانهای یونان از فرمان مینوس سرپیچی کرد و به همین جرم با پسرش ایکاروس در جزیزهای زندانی شدند. دایدالوس با ترفندهایی که میدانست بالهایی از پر و موم ساخت تا به همراه ایکاروس از آنجا فرار کنند. هنگام پرواز دایدالوس یه…
-
داشتن یا نداشتن به وقت خواب و بیداری
آدمها معمولاً وقتی از خواب بیدار میشوند به داشتههایشان فکر میکنند. وقتی میخواهند بخوابند به نداشتههایشان. مثلاً صبح از خواب بیدار میشوند و به این فکر میکنند که امروز چه کارهایی دارند. امروز با آنچه دارند چطور روزشان را طی کنند. دو دوتا چهارتا میکنند و بعد سعی میکنند جوری حساب و کتابشان با هم…
-
روح پراگ، ایوان کلیما
تقریباً یک سال قبل از پایان جنگ، آلمانها جیره شیر بچهها را به مقدار ناچیزی رساندند. ( اگر اشتباه نکنم یک شانزدهم یک لیتر در روز شیر بدون چربی) آن موقع من سیزده سالم بود و شیر جیرهبندی را دختری تقسیم میکرد که دو سه سالی از من بزرگتر بود. یک روز جای یک هشتم…