death

آمدنم بهر چه بود؟

بشریت همچنان برای آمدن به این دنیای پرهیاهو تنها دو راه دارد. زایمان طبیعی و سزارین؛ اما برای رفتن از این دنیا به تعداد انسان‌هایی که آمده‌اند و هستند و خواهند رفت، راه وجود دارد. مرگ طبیعی، خودکشی و قتل… حالا هرکدام هم به انواع و اقسامی، حتی به نامی: کشته شدن، مردن، فوت شدن، شهید شدن، خودکشی، درک واصل شدن، سقط شدن و… اینکه صبح‌ات را با فیلم «خانه‌ای که جک ساخت!» اثر فون تریه شروع کنی. می‌شود پیش بینی کرد که در نهایت در پایان روز متنی به این سبک و سیاق هم بنویسی. اگر روحیه حساسی دارید این متن را ادامه ندهید. به نظرم هر کسی حداقل یک بار در ذهنش کسی را کشته است. حالا به هر روشی که آن وقت و در آن لحظه به ذهنش رسیده است. طریقش مهم هست یا نیست؟

خیال‌بافی صحنه قتل… ملغمه عجیبی می‌شود. طرف دارد راست راست جلویت راه می‌رود و بی خبر از اینکه در ذهن افسارگسیخته‌ات داری چطور سلاخی‌اش می‌کنی. عباس قلی غفاری فر کتابی دارد با عنوان «تاریخ سخت کشی» هر چه طریق مرگ‌های عذاب آور را در متون مختلف دیده گرد هم آورده و در یک مجلد منتشر کرده است. از نیم کردن انسان تا زنده در روغن انداختن، در دیگ جوشاندن، در نمد پیچاندن.

از نظر انسان‌های مدرن اعدام رفتار وحشیانه‌ای است. آن هم با دار یا تیرباران یا طرق‌های مختلفی که در دیگر کشورها مرسوم است. شبیه صندلی برقی یا گردن زدن، تزریق دارو و… حالا تصور کن این رفتار به نام وحشیانه در مقابل رفتاری که تا همین یک قرن پیش در همه جا مرسوم بوده چه سوسول بازی محسوب می‌شود. هر کسی به اینکه چطور بمیرد هم فکر کرده است. من از خیلی‌ها این سؤال را پرسیده‌ام که دوست دارید چطوری بمیرید. می دانی بیشتر افراد دوست دارند در خواب بمیرند. آن‌ها مواجه آگاهانه با مرگ را خوشایند نمی‌دانند. هرچند خواب برادر مرگ است اما اگر آسوده خواب باشی و دیگر بلند نشوی به نظر راه قابل پذیرش تری نسبت به مابقی طرق مرگ است. من خودم تا همین چند سال پیش فکر می‌کردم مردن در یک تصادف رانندگی راه بدی نیست؛ اما بعد از تصادف رانندگی که تا مرز مرگ رفتم و برگشتم الان زیاد به این طریق فکر نمی‌کنم. یکی از روش‌های اعدام که بعد از انقلاب فرانسه مد شد: «گیوتین» بود. جالب است که گیوتین نام پزشکی بود که این دستگاه مرگ را اختراع کرده بود. قطع سریع و یک باره سر که منجر به خروج ناگهانی و سریع خون از بدن می‌شد به نظر راهی بود با درد کمتر نسبت به گردن زدن‌های مرسوم و سنتی با تبر و … یک مورد عجیب از مرگ در ایران دوره پهلوی اول مد بود. آن هم تزریق آمپول هوا… از نظر پزشکی راه دردآوری برای مردن است. شخصی مشهور به دکتر احمدی معمولاً چنین اعدام‌هایی را انجام می‌داده است.

تا حالا به دیدن صحنه یک اعدام واقعی رفته‌اید؟ من نرفتم اما صحنه اعدام را از یوتیوب دیدم. یک‌بار که به سرم زده بود و کنجکاو شده بودم چندین و چند کلیپ اعدام را در یوتیوب نگاه کردم. صحنه مرگ دل‌خراش نیست اما آنچه صحنه مرگ را به یک نمای مخدوش و تکان‌دهنده پیوند می‌زند مواجه محکوم با مرگ است. روی‌زرد و چهره نگران محکوم که با قدم‌هایی لرزان به سمت مرگ قدم برمی‌دارند. کلیپی از اعدام با تزریق دارو در یوتیوب دیدم که در زندان‌های امریکا انجام‌گرفته بود. محکوم روی تخت دراز کشیده بود. می‌شد سستی اندامش را حس کرد. رنگ‌پریدگی چهره‌اش و لرزش خفیفی که داشت. در اتاقی که چیزی جز همان تخت وجود ندارد. دست، پا و بدن محکوم با تسمه‌های چرمی به تخت محکم بسته می‌شود. تزریق دارو از اتاق بغل صورت می‌گیرد. درواقع سرم مانندی در اتاق کناری است که لوله تا دست‌های محکوم کشیده شده است. کشیش برای تسلی بالای سر محکوم می‌رود. اتاق اعدام پنجره‌ای دارد که خانواده و مسئولین از پشت آن صحنه اعدام را تماشا می‌کنند. فرمان که داده شود. داروها در سرم تزریق می‌شود. هر بار ۵۰ میلی‌گرم و تا ۵ بار این کار تکرار می‌شود. صحنه‌ای منزجرکننده است. در آن لحظه کسی به گناه و جرم محکوم فکر نمی‌کند به مظلومیت و فلاکت‌زدگی او فکر می‌کند که دارد آهسته و پیوسته جانش را از دست می‌دهد.