از سال ۱۳۴۸ تا امروز چیزی حدود پنج دهه، شفیعی کدکنی در دانشگاه تهران صاحب کرسی بوده است و گویا دیروز به خاطر نداشتن کارت به دانشگاه نتوانسته وارد شود*شایعه یا واقعیت؟ تکذیب خبر توسط میلاد عظیمی هم نتوانست از واکنش‌ها کم کند و هنوز بسیاری معتقدند که چنین حادثه‌ای واقعا رخ داده است. از دیروز یک سر آه از نهاد عالم و آدم برخواسته که به جامعه فرهیخته ادبی توهین شده است. به نظرم باید گفت:« جمع کنید این بساط بت سازی و پدرخواندگی را» مگر دانشگاه ارث پدر بعضی اساتید است که تا دم مرگ ول کن کرسی‌شان نیستند. شفیعی کدکنی منتهی الامال همه کسانی است که در دانشگاه ادبیات فارسی را به کتاب خودخوان مبدل کردند. شعر معنی کن‌های بی خاصیت که فقط می‌توانند دانش‌شان را برای یکی مثل خودشان توضیح و تفسیر کنند بدون هیچ کاربردی! یکی نیست بگوید شما و هم فکری‌های‌تان از پنجاه سال پیش چه گلی به سر سرفصل رشته ادبیات زدید. اگر امروز ادبیات فارسی در دانشگاه مرده است و نابود شده است از سر همان سرفصل رشته‌ای است که امثال ایشان تهیه دیدند و از سر تعصب نگذاشتند تغییر کند همان تعصبی که به زور می‌خواهد همه شاعران را عارف جلوه دهد و بعد از هزار سال هنوز در سر خود می‌زنند که آیا حافظ شراب خورد یا نخورد؟! کجای دنیا هزار سال ادبیات را یکجا در سرفصل کارشناسی سر ریز می‌کنند و بعد همان را در ارشد و همان را در دکتری! خروجی ‌اش هم یک بی‌خاصیت مثل خودشان. رشته ادبیات فارسی را مبدل کرده‌اند به رشته الکییات عربی! به هر حال وقتی رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی حداد عادل باشد که رشته تحصیلی‌اش فیزیک و فلسفه بوده و کسانی مثل جلیل تجلیل و … می‌خواهند اعمال نظر کنند تا هست همین خواهد بود. جالب است که تمامی این اساتید فرهیخته تحصیل خودشان را از حوزه شروع کردند و جالب‌تر اینکه تمام چهره‌های سرشناس ادبی ایران مربوط به دوره قبل از سلطه این اساتید بر ادبیات هستند!


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *