حال شما خوب است؟ از جواب نمی‌دانم و معمولی‌ام که بگذریم؛ اگر حال فردی خوب نباشد دو حالت دارد. یا فرد دارد دردی می‌کشد یا رنجی را تحمل می‌کند. موراکامی در کتاب وقتی از دو… می‌گوید: «درد اجباری است، رنج کشیدن اختیاری است.»

درد یک امر اجتناب‌ناپذیر است و دلایل مختلفی می‌تواند باعث آن شود. چه درد جسمی و چه آلام روحی… اما اینکه فرد خودش را همچنان در وضعیت درد نگه دارد و رنج بکشد، امری اختیاری است. مثالی که موراکامی برای این قاعده آورده است. دویدن است. وقتی کسی می‌دود درد خستگی به تنش تحمیل می‌شود و به‌طور اجباری درد می‌کشد؛ اما اینکه او همچنان ادامه بدهد و رنج ببرد اختیاری است.

نکته در تشخیص موقعیت درد و رنج است به‌عبارت‌دیگر در چنین وضعیت‌هایی فرد در دو حالت کلی قرار می‌گیرد. یا تشخیص می‌دهد که در موقعیت درد یا رنج قرارگرفته است و یا خیر. چراکه درد می‌تواند قدرت ادراک را تحت تأثیر قرار دهد، آن‌وقت فرد در موقعیتی قرار می‌گیرد که متوجه قدرت اختیاری خودش نیست. برای مثال وقتی کسی شما را آزار می‌دهد، درد روحی را به شما وارد می‌کند. این عصبانیت باعث می‌شود که نتوانید گزینه خارج شدن از موقعیت عذاب‌آور را درک کنید. درواقع درک قدرت اختیار، توسط همان درد اجباری سلب شده است. اینجاست که دوست یا عضوی از خانواده نقش خودش را نشان می‌دهد. همان وقتی است که باید کسی به فرد متذکر شود که این عذابی که تو را در برگرفته اجباری نیست و قدرت انتخابی هم در میان است. در مرحله بعد گره کار گشوده می‌شود. در این صورت فرد به این آگاهی می‌رسد که رنجی که تحمل می‌کند یک امر ضروری برای رسیدن به هدفی است یا عذابی بیهوده که باید از آن اجتناب کرد مثلاً نیازی نیست از رابطه با کسی رنج ببری که تو را عذاب می‌دهد! ضرورتی ندارد کاری را ادامه بدهی که از آن رضایت نداری! یا بهتر از است رنج تحصیل را بپذیری تا به موفقیت تحصیلی برسی! یا رنج کاری را بپذیری تا به دستمزدی برسی و … اگر این آگاهی برای فرد اینجا شود که در موقعیت درد است یا رنج و فلسفه رنج خودش را بشناسد، حتی امکان دارد رنج نیز از عذابی سخت به پدیده‌ای قابل‌تحمل و چه‌بسا لذت‌بخش تبدیل شود.

شنبه، ۶/۱۱/۹۷ روزنامه بامداد جنوب ستون کاشی‌ما


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *