pink

دنیای این روزهای من

حالا ساعت از دو و نیم بامداد هم گذشته که تو اتاق نیمه تاریک خودم نشستم و به آینده‌ای فکر‌ می‌کنم که برنامه‌ریزی براش مشکل‌تر از همیشه شده… شاید بد نباشه بگم که دارم آهنگ  گمشدگان از رضا یزدانی رو گوش می‌کنم.

چندماهی بود که واقعاً برنامه ریزی‌هام داشت خوب پیش می‌رفت. هر روز صبح می‌رفتم کتابخونه و تا ظهر کارهام رو ادامه می‌دادم. پیاده‌روی روزانه‌ام منظم جریان داشت در حدی که به رکورد ۵۰۰ کیلومتر در دوماه رسیدم. جدول مطالعه‌ام پیوسته تیک‌های خوبی می‌خورد اونم رکوردی براش داشتم که نزدیک‌هاش رسیده‌بودم. برای امتحان EPT هم ثبت نام کرده بودم؛ اما یک سری اتفاقات همه چیز رو بهم ریخت و بعضی آدم‌ها حالم رو خراب کردند. هرچند بهشون وضعیتم رو گفته بودم. حالا بعد از چندهفته هنوز نشدم آدم قبلی.. معمولاً سریع‌تر از این حرفا خودم رو پیدا می‌کنم؛ ولی این دفعه کمی طولانی‌تر شد.

این هفته می‌خوام دوباره برنامه منظم قبلی‌ام رو شروع کنم. این جور موقع‌ها از کتاب‌های خودیاری  کمک می‌گیرم. مثلاً همین دفعه قبل کتاب صبح جادویی از هال الرود بهم انگیزه داده بود تا برنامه صبحگاهی‌ام رو تنظیم کنم. یا مثلاً تختخوابت را مرتب کن از ویلیام اچ. مک ریون هم بهت انگیزه میده حداقل صبح به صبح تختت رو مرتب کنی! یاد یه قسمتی از کتاب افتادم. مک ریون به زندانی که صدام حسین بازداشت بوده سرکشی می‌کنه و با همه وجودش تعجب می‌کنه که چطور صدام حسین به عنوان یه نظامی و البته رئیس‌جمهور صبح‌ها تختخوابش رو مرتب نمی‌کرده! البته اگه مک ریون فقط یه هفته در ایران زندگی می‌کرد از دیدن تشک جمع شده و تختخواب مرتب شاخ در‌می‌آورد. یه دوستی دارم میگه شب رو تخت نمی‌خوابم چون صبح مرتب کردنش حوصله می‎‌خواد! از طرف دیگه، اکثریت آدم‌هایی که می‌شناسم شب رو پتو می‌خوابن که صبح نخوان تشک جمع کنند!

خودِ من وقتی یه مدت منظم باشم همه خانواده از تعجب انگشت به دهن می‌مونن. یادم هست یه بار صبح وقتی بیدار شدم تختم رو مرتب کردم. مامان که دید گفت:« حالت خوبه؟ دیشب مگه نخوابیدی!»

پذیرش تغییر هم برای فرد مشکله و هم برای اطرافیانش، حتی اگه  اون تغییر ، تبدیل شدن به یه نسخه بهبود یافته و ترمیم شده  باشه، باز هم همیشه برخوردهایی وجود داره که نشون میده پذیرش نسخه جدید خیلی هم ساده نیست. شخصاً وقتی تنها زندگی می‌کردم شیفت عادت‌ها و رفتارها برام خیلی ساده بود چون نیازی نبود به کسی توضیح بدم. این نکته رو بگم که توضیح دادن رفتار و کار برام مزخرف‌ترین کار دنیاست. اینکه یکی ازم بپرسه چرا این کار رو کردم یا می‌کنم. دلم می‌خواد صاف بزنم تو گوش طرف و بگم به تو چه! و بدتر از اون سوال مزخرف، اینه که کسی ازم بپرسه چی کار می‌خوام بکنم!

تا یادم نرفته بگم. محمدپیام بهرام‌پور کتابی داره با عنوان «از شنبه» برای آدم‌های تنبل راهکار ارائه میده ولی مشکل اینه که آدم‌های تنبل اصلاً حس و حال خوندن این کتاب رو ندارن که بخوان از راهکارهاش استفاده کنن.

و در نهایت اینکه بزرگترین مشکل بشر از دوران پارینه سنگی تا امروز اینه که واقعاً براش خیلی سخته صبح قورباغه‌اش رو قورت بده…


دیدگاه‌ها

2 پاسخ به “دنیای این روزهای من”

  1. انسیه کتولی نیم‌رخ
    انسیه کتولی

    به نظرم بهترین کار اینه که آدم هایی که حال ت رو خراب می کنن حذف کنی،بی تعارف.
    ضمن این که من هم دارم الان بیمار از رضا بهرام رو گوش می کنم.

  2. فاطمه نیم‌رخ
    فاطمه

    زبان بخون روزی فقط نیم ساعت . آدم های منفی رو باید پاک کرد . منو هم پاک کن اگه منفی ام 🙂 خیلی مرسی که داری مینویسی برامون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *