VHS

از آبان تا آذر

چه الکی الکی روزها می‌گذره. به همین سادگی شد اول آبان… آبان برای اسم پسر به نظرم اسم قشنگی باشه. آذر هم اگر قدیمی نبود برای اسم دختر اسم قشنگی می‌شد. بگذریم از این حرفا… دیشب داشتم روزنوشته‌‌ام رو می‌نوشتم که کامپیوترم خاموش شد. چند وقتی هست این جوری شده… بعد دوباره که روشن کردم. مهدی طارمی درونم گفت حتماً خیرتی توش بوده 🙂 و پست نذاشتم. گفتم طارمی یاد بازی امروز با السد افتادم. یه موقع خوره فوتبال بودیم. بودیم رو گفتم چون خودم و محمد و … تو کف دیدن فوتبال زندگی رو می‌پیچوندیم. از بلاهت‌های اون دوران هم یکی اینکه مسابقه‌ها رو روی نوار VHS ضبط می‌کردیم بعد مثل برنامه نود تحلیل می‌کردیم و حرف یک روز و دو روز پیش هم نیست. جام ملت‌های ۹۶ و بعد مقدماتی جام جهانی ۹۸ و… و از همه باحال‌تر اون پرسپولیسی که بعد از برگشت دوباره علی پروین رو پا شده بود. حالا خوبه که دیگه اصل برنامه نود رو هم نگاه نمی‌کنم. راستی میگن برنامه نود رو جمع‌اش کردن. دیشب هم پخش نشده… من که خبر ندارم. با اینکه برنامه نود رو دیگه نمی‌بینم ولی مخالفم که این برنامه رو جمع کنن…

تب خال روی لبم اذیت می‌کنه. از تب خال متنفرم . البته فکر کنم همه از تب خال متنفر باشن. وقتی ناگهانی از خواب بپرم تب خال می‌زنم و البته حسین لطف کرد با یه لگد به در این کار رو به نحو احسن انجام داد و دو سه روزی هست درگیرش هستم. تو قرص‌هام گشتم . اسیکلوویر نداشتم. پمادش رو داشتم و زدم و فکر نمی‌کردم جدی باشه اما وقتی شب خوابیدم و صبح بیدار شدم دیدم لامصب بدجور فاجعه آمیز شده. وقتی یه دوره اسیکلوویر مصرف کنم تا مدتی از شر تب خل راحتم . یه بار  که رفته بودم دکتر، می‌گفت باید شش ماه مدام مصرف کنی که برای همیشه ویروس از بین بره! نسخه هم نوشت بعد رفتم داروخانه که نسخه رو بگیرم… دکتر داروساز گفت این همه اسیکلوویر برای چیه؟ جریان رو بهش گفتم… دکتر داروساز گفت:« شش ماه اینو بخوری که کبدت به فنا میره» این شد که از خیرش گذشتم. به قول خانم شیرزاد:« شما که از من دکترتری!»

خانم شیرزاد از اون نقش‌های ماندگار سریال‌های ایرانی بود. خیلی وقت که دیگه سریال نگاه نمی‌کنم. دیشب البته یه قسمت دلدادگان رو با مامان نگاه کردم. بس که چرت و مزخرف سرهم بندی شده بود حالم گرفته شد. از بین فیلم‌های جدیدی که به شبکه نمایش خانگی اومده، آذر رو نگاه کردم. فضای کلی‌اش  یه چیزی تو مدل فیلم‌های دیگه‌ای که نیکی کریمی کارگردانی کرده بود. هر چند تو این فیلم الکی مثلاً فقط تهیه‌کننده‌اش نیکی کریمی بوده. چیزی که آزار دهنده‌اس تیپ تکرار شونده نقش پیمان سریال عاشقانه (هومن سیدی) است که تو چندین فیلم و سریال دیدم بازسازی شده و واقعاً رو مخ میره… با اینکه نقش پیمان سریال عاشقانه رو دوست داشتم اما به شدت بازسازی شده این نقش تو آثار دیگه تو ذوق می‌زنه به خصوص به خصوص به خصوص اون نقش مزخرف تو سریال گلشیفته… و البته پایان بریده فیلم آذر و نمایه فمینیستی فیلم هم آزار دهنده بود.

 

 


دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “از آبان تا آذر”

  1. فیلم «خجالت نکش» رو ببینید. من با دیدن این فیلم یه درس گرفتم که قدر داشته هامو بدونم و اونا را تحت هیچ شرایطی از دست ندم چون بعضی وقتا این داشته ها هیچ وقت تکرار نمی شن و خود زندگی ما هستن و اگه یه روز نباشن؛ زندگی ما معنایی نداره…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *