pink

دنیای این روزهای من

حالا ساعت از دو و نیم بامداد هم گذشته که تو اتاق نیمه تاریک خودم نشستم و به آینده‌ای فکر‌ می‌کنم که برنامه‌ریزی براش مشکل‌تر از همیشه شده… شاید بد نباشه بگم که دارم آهنگ  گمشدگان از رضا یزدانی رو گوش می‌کنم. چندماهی بود که واقعاً برنامه ریزی‌هام داشت خوب پیش می‌رفت. هر روز صبح…

steres

چگونه با استرس دوست شویم. کلی مک گونیگال

اول درباره سخنرانی‌های تد بگویم. هر چند کم و بیش افراد زیادی با مجموعه سخنرانی‌های تد آشنایی دارند.  مجموعه غیرانتفاعی که با شعار« ایده‌ها ارزش گسترش دارند» به اجرای سخنرانی‌هایی با فرمت مشخص می‌پردازد. سخنرانی‌های این مجموعه در سایت TED به راحتی در دسترس عموم قرار دارد. از سال ۲۰۰۹ پروژه ترجمه آزادTEDباعث شد تا…

phone

من و فوبیای تلفن

شما بگو قرتی بازی، شما بگو ادا و اصول و اطوار… ولی واقعاً یکی از مشکلات زندگی من همین جواب دادن به تلفن بوده و هست. اگر خانه باشم و تلفن زنگ بزند به هیچ وجه جواب نمی‌دهم؛ حتی اگر چند قدمی که چه عرض کنم چند سانتی‌متری تلفن باشم. موبایلم هم همیشه سایلنت است…

lotus

نیلوفر مرداب

محمد پیام بهرام‌پور در سایت بیشتر از یک نفر آورده است:« به نظر می‌آید که الان دوام آوردن در شرایط خاص اقتصادی فعلی، پیچیدگی‌های خاص خود را دارد. من (محمد پیام بهرام‌پور) تصمیم گرفتم در پروژه‌ای به نام نیلوفر مرداب، راهکارهای دوام آوردن و موفقیت در این شرایط اقتصادی خاص را مطرح کنم و با…

barber
|

آرایشگر محبوب من

امروز یک سال از روزی می‌گذشت که تصمیم گرفتم آرایشگرم را عوض کنم. می‌دانم مرسوم نیست و کمتر کسی تمایل دارد مدام آرایشگرش را عوض کند؛ اما به هر حال امروز دوازدهمین آرایشگر را هم امتحان کردم. خوشبختانه آن‌قدر آرایشگاه زیاد شده که من شرمنده این مدل تنوع‌طلبی خودم نباشم. این آخری بی‌زبان‌ترین آرایشگری بود…

map iran

ایران‌گردی

در پلاک ۶۱ کانال تلگرامی‌ام به تاریخ ۱۶/۱۲/۲۰۱۷ نوشته بودم:« از عصر یهو تصمیم گرفتم  برم مسافرت. نمی‌دونستم دقیقاً از کجا باید شروع کنم؟ از  شمال، جنوب، شرق، غرب… آدم با یه ایده ناگهانی چی‌کار می‌کنه؟ اونم ایده‌ای که بعدازظهر کسالت‌بار جمعه‌ای سر و کله‌اش پیدا شده بود. حس ماجراجویانه‌ام می‌گه: این کار رو می‌کنم…

cut
|

سرنوشت محتوم رابطه…

رابطه شبیه کودکی است در آغوش. با همه شیرینی و خنده‌هایش و گاه با گریه و … اما سرنوشت محتوم همه رابطه‌ها جدایی است. خواه از قبال مرگ یا طلاق، یا حتی مصطلح امروزی‌ها کات… بعد از آن کودکی در آغوشت نیست. همچون جنازه‌ای است به دوش‌ات که تا ابدیت آن را چون سنگ سیزیف…

summer

پلاک ۱۰۷ سی و نیم

رفتم بخوابم اما قبل از آن، تقویم روی میزم را ورق زدم. کی شده بود ۱۹ فروردین لعنتی، این روز را برای همه عمرم نه فراموش می‌کنم و نه به این سادگی‌ها می‌توانم ازش عبور کنم و بدتر اینکه شش سال از آن روز لعنتی گذشته است و انگار هنوز هیچ نگذشته است. شاید حتی…