garbage

من نویسنده نامنتشر حسین نوش‌آذر

حسین نوش‌آذر در سایتش مطلبی درباره سانسور منتشر کرده بود که با تاریخ این روزها مصادف می‌شود. برای همین گزیده از  آن را اینجا آورده‌ام و اگر مایل بودید برای ادامه آن به لینکی که ارجاع داده‌ام مراجعه کنید.

من نویسنده نامنتشر

حسین نوش آذر

کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۸۷، ۱۳ آذرماه هر سال را روز سانسور نامید. این روز هم‌زمان است با سالگرد قتل محمد مختاری (شاعر و پژوهشگر) و محمد جعفر پوینده (مترجم). آن‌ها را در ۱۲ آذر ۱۳۷۷در ماجرایی که به «قتل‌های زنجیره‌ای» معروف شد به قتل رساندند.

غفار حسینی، احمد میرعلایی، علی اکبر سعیدی سیرجانی، احمد تفضلی، ابراهیم زال‌زاده، مجید شریف، پیروز دوانی، حمید حاجی‌زاده و فرزند خردسالش – کارون از دیگر نویسندگان و مترجمانی بودند که سر بر سر آزادی بیان نهادند.

این ماجرا به شکل‌های دیگر همچنان ادامه دارد. این نوشته را به مناسبت «روز مبارزه با سانسور» منتشر می‌کنم.

وضع ما به موقعیتی کسی می‌ماند که فرصت گرانبهایی را در زندگی از دست داده و اکنون مدام می‌خواهد از آن فرصت سخن بگوید، غافل از آنکه هردم فرصت‌های تازه‌تری را از دست می‌دهد و سرانجام وقتی به خودش می‌آید، درمی‌یابد که سال‌های زندگی‌اش را از دست داده است. کی بود که دولت نهم سر کار آمد؟ از آن زمان تاکنون چند سال ما پیرتر شده‌ایم؟ از آن زمان تاکنون درباره سانسور چند مقاله نوشته‌ایم؟ از آن زمان تاکنون چند صد عنوان کتاب در محاق افتاده‌اند؟ از آن زمان تاکنون چند صد عنوان کتاب از روی نومیدی و درماندگی و بی‌انگیزگی نوشته نشده است؟

جلوه ادبی ما در یک عکس خلاصه شده که در فیسبوک به اشتراک گذاشته می‌شود. این عکس، عکس روی جلد آخرین کتابی‌ست که از ما در اینترنت انتشار یافته است.

خاقانی می‌فرماید:
من آن نی‌ام که به مرگ طبیعی شوم هلاک
این کاسه خون به بستر راحت هدر کنم

 

ادامه مطلب

 


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *