داریوش مصطفوی در گفتگو با امیرعلی نبویان گفته است: «همیشه ۲۰ درصد نتیجه فوتبال در زمین رقم میخورد!» و بعد تأکید کرده بر فعالیتهای خارج از چهارچوبی که با عنوان دیپلماسی فوتبال از آن یاد میکند.
هر از گاهی خبری از تبانی، رشوه و زد و بندهای خارج از گود ورزش به گوش میرسد و تقریباً این مسأله را همه میدانند با این وجود همچنان میلیونها نفر هر روز عواطف، احساسات و حتی زندگیشان را به نتایج ورزشی گره میزنند.
کم و بیش این مسأله درباره سیاست هم صدق میکند. مشهور است که سیاست پدر و مادر ندارد. آنچه از سیاست به چشم مردم و عوام میرسد تنها جزئی مخدوش از کلیتی است که گاهی هیچ وقت قرار نیست همگان از وجودش آگاه شوند. با این حال هر روز و هر لحظه میلیونها نفر همچنان سرگرم بحثهای داغ سیاسی هستند. آنها در واقع درباره چیزی بحث میکنند و مدعی دانستناش هستند که ندانستناش بدیهی است.
در دوران مدرن، شعار « توانا بود هر که دانا بود!» مدتهاست که تاریخ انقضاءاش سر رسیده است. دانایی تضمین توانایی و حتی تضمین تصمیم صحیح نیست. انسان معاصر در زیر هجوم رسانهها، دانایی مخدوشی دارد. زد و بندهای صادره از قدرتها همان دانایی مخدوش را هم الکن کردهاند!
اما همچنان این سوال باقیست، با وجود اینکه همه میدانیم مسابقات ورزشی نتایجی مخدوش دارند یا سیاست به هر طریقی ما را به بازی گرفته است باز هم به آن میپردازیم؟ شاید اینکه بازیچه حاکمان هستیم یا در بازی مهره بیکارهای هستیم درون اقتدارگرای ما را رنج میدهد. برای همین سعی میکنیم خودمان را نوعی در بازی داخل کنیم تا آن حس دست از سرمان بردارد. البته رسانهها نیز سعی میکنند به عوام بقبولانند که شما مهره تأثیرگذاری هستید. یک هوادار موثر، مردم شریف، یک ملت سرفراز که سرنوشت خودش را به دست گرفته است و … اما واقعیت تلختر از این حرفهاست. عوام باید به هر طریقی در کفه دیگر این ترازو حضور داشته باشند تا بازی بودن بازی به چشم نیاید. تا همچنان آن سوی قضیه بتواند بازی خودش را انجام دهد.
دیدگاهتان را بنویسید