christopher

اما… اگر…

کریستف کلمب تنها یک فکر به ذهنش رسید.  حالا که زمین کروی است پس اگر به سمت غرب حرکت کند در نهایت به شرق خواهد رسید. به هندوستان پر رمز و راز. برای همین از پادشاهی کاستیل ناوگان کشتیرانی  گرفت و مسافرتش را شروع کرد تا با حرکت به سمت غرب از شرق اسرار آمیز  سر در بیاورد؛ اما ناخواسته در سال ۱۴۹۲ پای در راهی گذاشته بود که در امتدادش قاره جدیدی را کشف کرد. هرچند تا زمان مرگش هیچ وقت متوجه نشد که قاره جدیدی را کشف کرده است و البته هنوز مانده بود تا آمریگو وسپوچی بیاید و بگوید که سرزمینی که شما رفتید شرق اسرارآمیز نیست بلکه غرب جدید است.

این تنها قصه های شرقی نیست که اما و اگر دارد، حتی در وقایع غربی هم همیشه جای یک افسوس باقی می‌ماند.  جای یک اما  و اگر… اگر  کریستف کلمب دانسته بود که قاره جدیدی را کشف کرده است، حالا شاید به قاره آمریکا می‌گفتند کلمبیای شمالی و جنوبی! شاید زندگی صرف یک فعل شرطی است که بدجور هم قیدش رعایت می شود. اگر چنین بود اگر چنان بود اگر…

دوتوک
|

دوتوک

هنوز هوا تاریک بود که رسیده بودم بیرجند.از اتوبوس پیاده شدم حس کردم ناگهان مچاله شدم. اولین راننده‌ای که سراغم آمد و پرسید:« می‌خوای شهر بری؟»  بی معطلی پرسیدم :«ماشین‌ات کجاست؟» و سوار پژو ۴۰۵‌اش شدم.هور هور بخاری‌اش افاقه‌ نمی‌کرد. چند مسافر دیگر همراه‌مان شدند. از همان اتوبوسی بودند که پیاده شده بودم. حرکت کردیم…

map iran

ایران‌گردی

در پلاک ۶۱ کانال تلگرامی‌ام به تاریخ ۱۶/۱۲/۲۰۱۷ نوشته بودم:« از عصر یهو تصمیم گرفتم  برم مسافرت. نمی‌دونستم دقیقاً از کجا باید شروع کنم؟ از  شمال، جنوب، شرق، غرب… آدم با یه ایده ناگهانی چی‌کار می‌کنه؟ اونم ایده‌ای که بعدازظهر کسالت‌بار جمعه‌ای سر و کله‌اش پیدا شده بود. حس ماجراجویانه‌ام می‌گه: این کار رو می‌کنم…