شعر فارسی در قرن‌های اول هجری

کلاسیکا شماره ۴

همان‌طور که پیش از این گفتم آنچه از دو قرن اول هجری از ادبیات به امروز رسیده است، اشعاری به نوشتار امروزی و زبان فارسی امروزی نیست و اکثریت اشعار به زبان عربی است. اینکه چرا شاعران و ادبیان تصمیم گرفتند به فارسی و به چنین رسم الخطی بنویسند؟ افسانه‌های متعددی ساخته شده است. احسان یارشاطر در مقاله «رستاخیز ایران و ظهور زبان و ادبیات ملی» به یکی از این افسانه‌ها پرداخته است.

افسانه یعقوب لبث

«یعقوب لیث را نخستین شهریار ایرانیِ احیاگر زبان پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی ساسانیان می‌دانند. وقتی شاعری بنا بر رسم زمان قصیده‌ای به عربی در مدح او سرود. وی او را ملامت کرد که چرا به زبانی که نمی‌فهمد برایش شعر سروده‌است.  «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت». با شنیدن این سخن، محمد بن وصیف که اداره امور دیوان یعقوب را بر عهده داشت، قصیده‌ای به فارسی در مدحش سرود و این قصیده (براساس روایت مؤلف ناشناس تاریخ سیستان که قصیده را نقل نموده) آغاز سرودن شعر درباری به این زبان شد.»

البته یارشاطر این نظریه را رد می‌کند که نخستین شعر فارسی در زمان صفّاریان سروده شده‌است، چراکه نمونه‌هایی از اشعار فارسی که در زمان طاهریان سروده شده مانند دو قطعه از حنظله بادغیسی در دست است و احتمالاً زودتر از آن هم کوشش‌هایی برای سرودن شعر به اوزان محلی یا در قالب شعر عربی به‌طور پراکنده صورت گرفته باشد. اقدام یعقوب محرّکی در سرودن شعر فارسی شد و آغاز سنتی گردید که سامانیان، پیشروان راستین رستاخیز ادبی ایران، آن را برگرفته و گسترش دادند.

من هم با نظر یار شاطر موافقم که پیش‌ازاین ماجرا نیز تلاش‌هایی برای سرودن شعر به زبان شفاهی مرسوم انجام‌گرفته است؛ اما فراگیر نشدن آن را در معادله عرضه و تقاضای اقتصادی این کالا می‌‌دانم. آنچه بدیهی است تا پیش از آن؛ زبان ادبی حاکم و پس از سیطره اعراب عربی بوده است و با در نظر گرفتن این نکته که مداحی سنتی عربی است، بنابراین مراجع قدرت برای کالای (متن) تولیدشده خارج از ساختار مرسوم مبلغی پرداخت نمی‌کردند و همین امر باعث شده بود که شاعران محتوایی تولید کنند که در قبال آن صله بگیرند نه متنی که فقط برای خوانش محیط خصوصی سروده شده باشد.

اگر از این زاویه به این قضیه نگاه کنیم می‌توانیم یعقوب لیث را از اولین کسانی بدانیم که برای محتوای خارج از عرف زمانه حاضر به پرداخت صله شده و همین مساله باعث ترویج محتوای فارسی بوده است. بااین‌حال برای متن‌های علمی و فلسفی که سازوکار اقتصادی متفاوتی داشتند این امر تا قرن‌های بعد همچنان مسکوت ماند.

مقبره یعقوب لیث

بااین‌حال وقتی در منابع مختلف در خصوص یعقوب لیث و نقش وی در گسترش سرایش شعر به زبان فارسی مواجه می‌شویم به‌نوعی مبالغه و اغراق برمی‌خوریم و تاجایی که آرامگاه شاه ابوالقاسم در روستایی به نام اسلام‌آباد (شاه ابوالقاسم یا شاه‌آباد) در ۱۰ کیلومتری جنوب شرقی دزفول را آرامگاه یعقوب لیث معرفی‌ کرده‌اند.

باید این نکته را در نظر گرفت که ساختمان مقبره مذکور قدمتی کمتر از ۴۰۰ سال دارد و در زمان فتحعلی‌خان حاکم شوشتر در دوره صفوی برای بزرگداشت شاه ابوالقاسم از مریدان شیخ اسماعیل قصری ساخته‌شده است و به‌وضوح مشخص نیست که از چه زمانی به مقبره یعقوب لیث مشهور شده است.

البته رویکرد ستایشگرانه نسبت به یعقوب لیث قدیمی نیست و در منابع قدیمی به ندرت از وی ستایش‌شده است. بااین‌حال چند مؤلفه در نگاه ستایشگرانه به یعقوب مشهود است.

ابتدا در سیاست ضد خلیفه یعقوب لیث و سودای فتح بغداد که برای بسیاری به‌عنوان یک اسطوره شورشی در مقابل حاکمیت زمانه قابل‌ستایش است. گروهی این شورش را احیای سنت‌های پیش از اسلام دانسته‌اند و حتی برای مدعای خود نسبت یعقوب لیث را به شاهان ساسانی رسانده‌اند که البته هیچ مستند قابل توجهی برای این ادعا موجود نیست به‌ویژه اینکه یعقوب لیث در دوران حاکمیت خود سکه‌هایش رویکردی اسلامی ضرب کرده است.

به نقل از تاریخ دولت صفاریان از حسن یغمایی نقش روی سکه «لا اله الا الله وحده لاشریک له یعقوب» و دور سکه «بسم‌الله ضرب هذا الدار به فارس سنه ۲۵۳ ثلث خمسین ماتین» دور دوم سکه «لله الامر من قبل و من بعد و یومئذ یفرح المومنون» «فرمان از خداست از گذشته و آینده در چنین روزی مؤمنان شاد می‌شوند»

پشت سکه‌ها «لا الله محمد رسول‌الله المعز» و دور سکه‌ها «محمد هوالذی ارسل و رسوله باالهدی و دین الحق لیظهر علی الدین کله ولو کره المشرکون» «اوست آنکه فرستاد رسولش را برای هدایت به دین درست تا آشکار کندان را برهمه دین‌ها اگرچه مشرکان اکره دارند.» (یغمایی،۱۳۷۰: ۲۵۲)

گروهی دیگر نیز مذهب یعقوب لیث را شیعه هفت‌امامی دانسته‌اند و لشکرکشی وی به سمت بغداد را ریشه در احیای اسلامی دانسته‌اند. این مساله نیز بعید به نظر می‌رسد، به‌هرحال یعقوب در سال‌های حکومت خود با علویان طبرستان نیز می‌تواند این نظریه را رد کند.

در نهایت به نظر می‌رسد که سودای لشکرکشی به شهر افسانه‌ای بغداد بیش از همه انگیزه آخرین لشکرکشی یعقوب لیث بود که در میانه‌راه جان خود را نیز از دست داد.

یغمایی، حسن، ۱۳۷۰، تاریخ دولت صفاریان، نشر دنیای کتاب


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *