پدرخوانده ها
احتمال زیاد با شنیدن نام «پدرخوانده»، به یاد فیلم «پدرخواند» به کارگردانی فرانسیس فورد کوپولا خواهید افتاد. یا اگر همانند سحر قریشی کوپولا را نشناسید در ذهنتان چیزی شبیه به مردی(مارلون براندو) در تاریکی بر روی صندلی با گربهای در آغوش مجسم خواهد شد و همزمان موسیقی پر رمز و راز نینو روتا نواخته خواهد شد؛ اما به واقع پدرخواندهها در عالم واقع به این تصویر انتزاعی و دراماتیک از فیلمهای کوپولا شباهت ندارند. پدرخواندهها کسانی هستند که جامه تمامیتخواهی یک پدیده را نه تنها به تن کردهاند که سایزش را جوری تغییر دادهاند که به قواره کس دیگری نیاید. آنها توسط جمع کثیری از عوام همیشه ستایش میشوند. تقدیس میشوند و اسطورههای ابدی آن پدیده به حساب میآیند.
سیستم اداری مدرن سعی میکند از ایجاد و وجود پدرخواندهها جلوگیری کند. نه به خاطر اینکه آنها عملکرد بدی دارند. بلکه به خاطر فقدانی که بعد از آنها به وجود میآید و سیستم را تا مرز فروپاشی سوق خواهد داد. با مثالی شاید این تعاریف ملوستر شود.
