دسته: زندگی من

  • سیگار هما بیضی

    سیگار هما بیضی

    همیشه نسبت به سیگار هما حس نوستالژیکی داشتم. هم این مدل بیضی و هم مدل فیلتر دارش. زمانی که بچه بودم. همسایه‌ای داشتیم از جنگ‌زدگان خرمشهر. پیرمرد و پیرزنی داشتند که سیگار هما بیضی می‌کشیدند. ما که بچه بودیم گاهی مأمور خرید می‌شدیم. آدامس و شکلاتی و… هم اشانتیون نصیبمان می‌شد. بعد منتظر بودیم تمام…

  • چرخه خواب یک شهریوری خاص

    چرخه خواب یک شهریوری خاص

    درباره خواب می‌توان ساعت‌ها بحث کرد. منابع بسیاری نقل کرد و … به‌طور تقریبی هر انسان، یک‌سوم عمر خودش را در خواب سپری می‌کند. یک سومی که روی آن دو سوم  دیگر تأثیر به سزایی دارد. خواب کافی، آرام‌بخش، به‌موقع و… می‌تواند تا حدود زیادی در موفقیت کاری که بعد از بیداری انجام می‌دهید اثر…

  • واقعاً مؤذنی مرده است!

    واقعاً مؤذنی مرده است!

    همان اول کار بگویم که قرار نیست در این پست خبر فوت کسی را بدهم. احتمالاً در ذهن شما یک سؤال شکل‌گرفته است. اینکه مؤذنی که بود و اینکه او مرده است چه ارتباطی به این مطلب دارد. سال دوم راهنمایی، منزل ما جابه‌جا شد. به طبع آن مدرسه‌ام نیز تغییر کرد. در مدرسه جدید…

  • آرایشگر محبوب من

    آرایشگر محبوب من

    امروز یک سال از روزی می‌گذشت که تصمیم گرفتم آرایشگرم را عوض کنم. می‌دانم مرسوم نیست و کمتر کسی تمایل دارد مدام آرایشگرش را عوض کند؛ اما به هر حال امروز دوازدهمین آرایشگر را هم امتحان کردم. خوشبختانه آن‌قدر آرایشگاه زیاد شده که من شرمنده این مدل تنوع‌طلبی خودم نباشم. این آخری بی‌زبان‌ترین آرایشگری بود…

  • سرنوشت محتوم رابطه…

    سرنوشت محتوم رابطه…

    رابطه شبیه کودکی است در آغوش. با همه شیرینی و خنده‌هایش و گاه با گریه و … اما سرنوشت محتوم همه رابطه‌ها جدایی است. خواه از قبال مرگ یا طلاق، یا حتی مصطلح امروزی‌ها کات… بعد از آن کودکی در آغوشت نیست. همچون جنازه‌ای است به دوش‌ات که تا ابدیت آن را چون سنگ سیزیف…

  • پلاک ۱۰۷ سی و نیم

    پلاک ۱۰۷ سی و نیم

    رفتم بخوابم اما قبل از آن، تقویم روی میزم را ورق زدم. کی شده بود ۱۹ فروردین لعنتی، این روز را برای همه عمرم نه فراموش می‌کنم و نه به این سادگی‌ها می‌توانم ازش عبور کنم و بدتر اینکه شش سال از آن روز لعنتی گذشته است و انگار هنوز هیچ نگذشته است. شاید حتی…

  • باید اول به تو گفتن…